من یه گلایلم که تو این سرزمین شوم...

ساخت وبلاگ

من یه گلایلم که تو این سرزمین شوم

راهم به قبرو سنگ گرانیت میرسه
هر روز ب قتل میرسمو شعر من فقط،
به انتشار شعله کبریت میرسه

دردم هزار ساله مثه درده حافظه،
درمونشم همونیه ک کشف رازیه
نسلی ک سر سپرده عصر حجر شده
به ساقیای ارمنیه پیر راضیه

وقتی ک زندگی یه تاتر مزخرفه
تنها به جرعه های فراموشی دلخوشم
راسکول نیکف یه پیرزنو شقه کرده و من،
با اون تبر فرشته الهامو میکشم....

هی مست میکنم مثه یه بطریه شراب
ک وقتی پاش بیافته یه کوکتل مولوتوفه
یه مجرم فراری شدم ک تو زندگیش
درگیر یه گریز بدون توقفه

فرقی نداره جاده چالوسو راه قم
من مستی ام ک خوش داره رانندگی کنه
یه ماهی که تو اکواریوم زار میزنه
تا توی اشکهای خودش زندگی کنه

باید تلو تلو بخوری این زمونه رو
وقتی که مست نیستی به بن بست میرسی
تو مستی ادما دوباره مهربون میشن
حتی برادرای توی ایست بازرسی

می یخندنو به دست تو دست بند میزنن
راهو برای بردن تو باز میکنن
تو دام مورچه ها به سلیمان بدل میشی
قالیچه ها بدون تو پرواز میکنن

این بار چندمه ک ب یه جرم مشترک
هشتادتا ضربه شلاق پشتتو هاشور میزنه؟
برگرد خونه حتی اگه با خبر باشی،
تنها دل خودت بری تو شور میزنه...

تو یه گلایلی که تو این سرزمین شوم
راهت به قبرو سنگ گرانیت میرسه
هر روز به قتل میرسیو شعر تو فقط،
به انتشار شعله کبریت میرسه

همه مثل هم نیستند!...
ما را در سایت همه مثل هم نیستند! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamed-ss بازدید : 95 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 6:52